loading...

چشم ها را باید دید

خشک و پژمرده و تا روی زمین خم بودیم

بازدید : 637
جمعه 11 ارديبهشت 1399 زمان : 7:36

دلم میخواد نقاب زردمو که اکثر اوقات رو صورتمه و منو شبیه مریضا و منزویا میکنه یا قالب سیاهمو که منو یه آدم بداخلاق و منفور جلوه میده بردارم صورتمو بشورم و با دختر شیطون و بازیگوش و پر جنب و جوش وجودم از در و دیوار بالا برم و لبخند بزنم و بی دلیل بخندم و بالا پایین بپرم. از همه چی زود بگذرم و همه چیزو فراموش کنم از حمام که میام موهامو روغن بزنم و جای بستنشون با یک کش، محکم بازشون بذارم و تل بزنم و باهاشون این ور و اون ور برم و هی خودمو با اون حجم بی اندازه‌ی مو نگاه کنم و بخندم و باهاشون بازی کنم. بارون که میاد برم زیر بارون و لبخند بزنم و چشمامو ببندم و زیرلب آهنگ بخونم و فارغ شوم ز غوغای جهان ز هر غم و هر غصه ز هر بدی و دل شکوندن. دلم میخواد اون پروانه‌‌‌ای باشم که بعد اینکه یه دختر بچه‌ی شیطون گیرش انداخت جای خشک کردنش بالهاشو ناز کنه و رهاش کنه. دلم میخواد اون گنجشک روی درخت توت توی کوچه باشم که بی وقفه جیک جیک میکنه و میخونه و خوشه اما من اون پروانه‌ی خشک شده تو آلبوم یه پسر بچه‌ی عشق حشره ام که بدون اینکه صدامو بشنوه منو کشت تا جای دنیا آلبومشو زیبا کنم. پ.ن: من همونم که خنده‌هاشو کشت خنده‌هایی که دیگه بوی مرگ میدادن.

مرا بوسید و احساس کردم به خانه رسیدم!
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی