loading...

چشم ها را باید دید

خشک و پژمرده و تا روی زمین خم بودیم

بازدید : 661
دوشنبه 4 خرداد 1399 زمان : 22:37

شاید باورتون نشه اما بعد از کلی فکرکردن به این نتیجه رسیدم که من هم سرمایی ام هم گرمایی! اشتباه نکنین متعادل نیستم البته کفه‌ی ترازو بیشتر به سمت سرمایی بودنه ولی مثلا توی زمستون همیشه سر اینکه من میخواستم بخاری رو زیاد کنم داداشم نه، مشکل داشتیم یا من از بچگی خیلی به بخاری میچسبیدم جز یکی دو سال اخیر تو زمستون سر و تهمو میزدی چسبیده بودم به بخاری یه جاهم واسه خودم داشتم میرفتم پشت بخاری میشستم پاهامو میذاشتم حدفاصل بخاری تا دیوار، کنج خودم بود. انقدر به بخاری میچسبیدم که چندسال پیش کوچیک که بودم روز تولدم (فروردین) از خواب بیدار شدم و دیدیم ابروم خونین و مالینه و نگو سرمو کوبیده بودم به نوک تیز بخاری دیگه تقریبا بخاری رو بغل میکردم =)) امااا مثلا الآن که هوا گرم شده و بابا کولرو درست نکرده بود من بیشتر از همه از گرما مینالیدم یا من همه ش تو اتاق بالا پنکه رو میزنم بازم میپزم همون داداشم تا من میرم بیرون سریع پنکه رو خاموش میکنه :/

سرش را بر خودش می‌تکاند
برچسب ها
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی